سخن سِرّی سِقطی
می گویندیکی ازعرفابه نام ((سِرّی سِقطی)) می گفت:من سی سال است که استغفارمی کنم به خاطریک ((الحمدلله)) که گفته ام،به خاطریک شکری که خداراکرده ام:اِنّی اَسْتَغْفِرُاللّهَ مُنْذُ ثَلاثینَ سَنَهً لِقَوْلی اَلْحَمْدُلِلّهِ. گفتندچطور؟گفت من دربغداددکانداربودم. (این داستان راهم سعدی به شعردرآورده است) یکوقت خبررسیدکه فلان بازار بغدادراحریقی پیداشدوسوخت. دکان من هم درآن بازاربود. به سرعت رفتم ببینم دکان من سوخته یانه؟یک کسی به من گفت: آتش به دکان توسرایت نکرده.گفتم:اَلْحَمْدُلِلّهِ.بعدباخودم فکرکردم که آیا تنهاتودردنیابودی؟ بالأخره آتش چهارتادکان راسوخته.
دکان تورانسوخته یعنی دکّان دیگری راسوخته.((اَلْحَمْدُلِلّهِ)) معنایش این است که الحمدلله آتش دکان مرانسوخت،دکان اوراسوخت. پس من راضی شدم به اینکه دکان اوسوخته بشودودکان من سوخته نشود. بعدبه خودم گفتم:اَوَلاتَهْتَمُّ لِلْمُسْلِمینَ سِرّی!توغصّه ی مسلمین دردلت نیست؟ (اشاره است به حدیث پیغمبر:مَنْ اَصْبَحَ لایَهْتَمُّ بَاُمورِالْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ هر کس که صبح کندوهمتش خدمت به مسلمانان نباشد،اومسلمان نیست) و من سی سال است که دارم استغفارآن اَلْحَمْدُلِلّهِ رامی کنم.این چیست؟
کاش دلتنگی نیز نام کوچکی می داشت
نام کوچکی تا به جانش می خواندی:
نام کوچکی
تا به مهر آوازش می دادی،
همچون مرگ که نام کوچک زندگی ست
و بر سکوب وداعش به زبان می آوری
هنگامی که قطاربان
آخرین سوتش را بدمد
و فانوس سبز
به تکان درآید:
نامی به کوتاهی آهی
که در غوغای آهنگین غلتیدن سنگین پولاد بر پولاد
به لب جنبه ای بدل می شود:
به کلامی گفته و ناشنیده انگاشته
یا ناگفته ای شنیده پنداشته...
احمد شاملو
گویند سگ ده خوی نیک دارد که هر کس داشته باشد خوشبخت می شود.
منزل ندارد، این صفت از مجردان است ،
شب بیدار است و این صفت عبادت کاران است .
در سفر توشه بر نمی دارد، و این صفت اهل توکل است.
چون سفره گستردند کنار نشیند، و این صفت منعی طبعان است.
اگر او را بزنند و برانند به اندک نوازشی بر میگردد، واین صفت مریدان است.
در سختی و رفاه دست از صاحبش نمی کشد ، و این نشان صابران است.
پس از مرگ ارثی ندارد، و این شیوه از دنیا گذشتگان است.
همیشه گرسنه است، این نشانه مجاهدان است.
پیوسته ترسان است ، و این علامت صالحان است.
به کم قانع است، واین شیوه عاشقان است.
روزی سگی به گربه ای گفت: من به این صفتهای خوب در هیچ خانه ای جایم نیست چه شده است که تو هیچ صفت خوبی نداری در همه منزلها راهت می دهند؟
گربه گفت: به جهت آن است که تو حیوانی هستی غریب آزار و این یک صفت،همه صفات خوب ترا پوشانده است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ