سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها! دوستی ات را محبوب ترین چیزها برایم قرار ده، ترس از خودت را ترس آورترین چیزها نزدم قرار ده وبا شوق به دیدارت، نیازهای دنیایی را از من بِبُر . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
سه شنبه 86 فروردین 28 , ساعت 11:30 صبح

 

 

دوست عزیز توصیه میکنم که از آرشیو وبلاگ دیدن کنید مطالب علمی و خواندنی زیادی در آن گنجانده شده است.  

 


شنبه 86 فروردین 25 , ساعت 12:15 عصر

 

بنام آغازگر مهر و محبت خالق عشق ،دوستدار مهربانی

بقال شیر را در ظرف نشسته نمی ریزد ،پس چگونه خدا محبت را در دلهای نشسته بریزد بیایید اول دلهایمان را پاک ،نگاهها را شستشو و بعد از محبت سخن بگوییم .

مهرورزی

 

بیا تا در این ملک هستی تو دوست،جهانی پر از مهر بر پا کنیم

دمی را به آسایش و سادگی، نگاهی به امید هر جا کنیم

 

ببینیم پاداش و وارستگی، به هنگام نیکی به خوب و بد

چو برگشت فریاد در لحظه ای، به سمت بلندی خدایا کنیم

 

نباشیم از فرقه ی رنج و درد، نباشیم چون سنگ ها سرد سرد

بدانیم خوبی راه خداست، برای رضایش همان را کنیم

 

نبینیم جز سادگی و وفا، نخوانیم جز راه عشق و صفا

نگوییم جز حرف خوبان سخن، اگر عاشقیم عشق غوغا کنیم

 

نه از محنت و آه راضی شویم، نه هم دست جغد و شغالی شویم

نخواهیم اشک و زیان، جهان را پر از مهر و سودا کنیم

 

نه همرنگ تاریکی و فتنه ها، نه چون زشت و نه همچون ریا

بیا تا دمی کنج چرخ فلک، تماشا زمین و زمان را کنیم

 

بگویند شخصی ز غم آب شد، ز آن که جدایی همه راه شد

نباشیم چون او غریب از خدا، دل خود سرای خدا را کنیم

 

 

بچرخیم چو پروانه ها گرد شمع، بگردیم حول همه خلق و جمع

دل خود برای زمین و زمان، چو یک قاصدک زود شیدا کنیم

 

من وتو ندانیم همه عاشقیم، همه روح الله و از خالقیم

چرا ما برای رسیدن به زر، همه مردم و خلق حاشا کنیم

 

بدان دین من با تو یکرنگ نیست، ولی راه او راه بی راهه نیست

دلم  جای توست دل، مرا جای کن، که ما راه او را چو احیا کنیم.

 


شنبه 86 فروردین 25 , ساعت 10:56 صبح

 مهرورزی ویژگی اصلی جامعه اسلامی

  حضرت زهراى اطهر (س) مجسمه مهرورزى، عشق به ناس و مردم است و الان هم امام زمان ، حضرت حجة بن الحسن العسکرى (ع) نماد عشق به مردم است. اصلاً مگر مى شود بدون مهر به یکدیگر به آن نقطه رسید. به فرض اینکه ما به نقطه اى رسیدیم که همه جاده هایمان اتوبان چهارخطه شد، همه شهرهایمان فرودگاه داشت، در همه خانه ها آسانسور و سیستمهاى صوتى و تصویرى پیشرفته بود و اصلاً به جایى رسیدیم که آدمها یک شاسى مى زدند طى الارض مى کردند. از اینجا یک شاسى مى زد، با یک چشم به هم زدنى در مشهد، کرمان، شیراز و اهواز بود. قطارها، متروها، اتوبوسها و آخرین و پیشرفته ترین فناوریها در اختیار ملت ما بود، اما دلهاى مردم از هم جدا بود، آیا آن محیط با جهنم تفاوتى داشت؟ حتماً تفاوتى نداشت. پس برنامه هایى که ما تنظیم مى کنیم، حتماً باید در متن و بطنش نزدیک کردن و علاقه مند کردن دلهاى مردم به هم باشد. اتفاقاً آثار وضعى فراوانى هم براى ما دارد. اگر مردم همدیگر را دوست داشته باشند، اجحافها، تقلبها و بعضى کارهاى سطح پایین انجام نمى شود. سسیتها، کم گذاشتنها و خلاف قانون انجام دادنها صورت نمى گیرد. مگر پدر یا مادرى براى بچه شان کم مى گذارند؟ نمى گذارند. دوستش دارند...

 

       پیش ازینت بیش از این اندیشه ی عشاق بود

        مهر ورزی تو با ما شهره ی آفاق بود

         از دم صبح ازل تا آخر شام ابد

       دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود

        بر در شاهم گدایی نکته ی در کار کرد

        گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق کرد


شنبه 86 فروردین 25 , ساعت 10:55 صبح

 

 

مهرورزی پایه فعالیتهای اجتماعی
ما یک خانواده بزرگیم. یک ملتیم . ما با بعضى از این مدعیان فرق مى کنیم که از این طرف و آن طرف دنیا یک عده دور هم جمع شده اند، بومیها را یا کشته اند یا اسیر کرده اند یا مغلوب کرده اند و چیزى درست کرده اند و اسمش را کشور گذاشته اند. ما فرق مى کنیم. ما یک ملتیم؛ یعنى همه وجودمان در هم تنیده است.

 دین، آیین، رسوم، شادى، غم و اهدافمان، همه اش به هم گره خورده است. ما یک تن واحدیم و یک ملتیم و طبیعى است که باید همدیگر را دوست داشته باشیم. اصلاً این عشق به یکدیگر پایه هر نوع فعالیت اجتماعى است. اگر ما به بقیه علاقه نداشته باشیم و عشقى وجود نداشته باشد، براى چه باید الان بیایید اینجا بنشینند. براى چه؟ به قول آقاى شکریه چرا باید افتخارى بیاییم وقت، جان و مالمان را بگذاریم؟ براى اینکه همدیگر را دوست داریم. باید دوست داشته باشیم.

فضاى جامعه ما باید به گونه اى باشد که همه همدیگر را دوست داشته باشیم. اگر همه همدیگر را دوست داشته باشیم، دیگر بسیارى از بدبینیها، اجحافها و ظلمها از بین مى رود. آدم به کسى که دوست دارد دیگر نمى کند. اینکه مى بینید بعضیها تلاش مى کنند زمین را به آسمان بدوزند، بالاخره با کلکى چیزى را به جیب خودشان بیاورند، اگر یک لحظه فکر کنند این چیزى را که مى آورند، مال بقیه است، بقیه را هم او دوست دارد، با پارتى بازى و کلک در یک جایى مى خواهد یک چیزى را ببرد، و به سمت خودش ببرد، حتماً این کار را نمى کند. پایه اش این است که ما همه همدیگر را دوست داشته باشیم. این دستور خدا و پیامبر خداست .

این تعلیمات اهل بیت (ع) است. تا جایى که شما مى بینید، آن قدر دوست دارند که دشمنانشان را هم دعا مى کنند. خیلى عجیب است. پیامبر چقدر انسانها را دوست دارد؛ رحمة للعالمین. عزیزترین کس او که عمویش حضرت حمزه است، در جنگ احد جگرش را مثله کردند، بعد همان کسى که این کار را کرده، شهادتین را مى گوید، مى گوید بسیار خوب، برو جایى که من تو را نبینم؛ در صورتى که بین آدمهاى معمولى کمترین مجازات او این بود که شبیه آن کار را به سرش بیاورد. بسیار خوب این قدر رئوف است که مى نشیند براى امتش، حتى آنهایى که بعداً مى آیند، استغفار و طلب آمرزش مى کند. از خدا پیروزى، سهولت و آرامش مى طلبد. ما پیرو آن نبى هستیم. باید همدیگر را دوست داشته باشیم. این را دائماً به خودمان تلقین کنیم.


شنبه 86 فروردین 25 , ساعت 10:53 صبح

 

نقش محبت در تربیت :

انسان به هر چه محبت پیدا کند بدو متمایل می شود و رنگ وبو وحال وهوای او را می گیرد و همسانی صورت می پذیرد ؛به بیان علی (ع):

هر که چیزی را دوست بدارد ،به یاد آن حریص می شود .

بنابرین روشن محبت کار ساز ترین روشن در اصلاح آدمی ومتصف کردن متربی به صفات نیکوی انسانی است ودر تربیتی خردمندانه بیشترین نقش به محبت اختصاص می یابد .

امیر مومنان (ع)در حکمتی والا فرموده است :

دوستی ورزیدن نیمی از خرد است .

آنچه آدمیان را به هم پیوند می دهد وزمینه ی تربیت مطلوب را فراهم می سازد ، محبت است واز این رو باید پیش از هر روش دیگر مورد عنایت قرار گیرد .

امام علی (ع) محبت را این چنین بیان کرده است :

دوستی ورزیدن پیوند با مردم را فراهم آرد .

بی گمان در تربیت تا پیوند انسانی وارتباطیعاطفی وزمینه ی دوستی فراهم نشود ، نم توان گامی در جهت اهداف مطلوب برداشت . دراین امر شاخه تربیت انسانی است .

 مهر ورقبت وصف انسانی بود   

                                     خشم وشوت وصف حیوانی بود .


شنبه 86 فروردین 25 , ساعت 10:52 صبح

                            مهرو احسان در قرآن

احسان در قرآن مجید که ما آنر ا معادل مهرورزی قرار دادیم از ماده حسن است به معنای لغوی نیکی اما در بطن این واژه معانی عظیمتری نهفته است از جمله اینکه در کنار عدل، واژه احسان مقام بس منیع تری و بالاتری را بخود اختصاص داده است.

در احسان (مهرورزی) فضائل دیگری از جمله مهربانی، نیکوئی، فداکاری، ایثار، گذشت، مواسات و ... نهفته است و خداوند انسانها را فرمان داده که با یکدیگر به مهرورزی برخورد نمایند.

در قرآن مجید مجموعا مشتقات ریشه ”حسن“ ۱۹۵ بار در آیات مختلف تکرار شده و واژه احسان (مهرورزی) که موضوع این تحقیق است کلا ۱۲ بار در ۱۱ آیه قرآن قید شده است ( در سوره الرحمن آیه ۶۰ دو بار آمده است) احسان در این۱۲ بار ۶ بار به صورت تنوین (مفتوح) آمده و۶ بار هم به صورت مهرورزی.

جالب اینکه در 5 مورد از آیاتی که مهرورزی به پدر و مادر شده و این ناشی از اهمیتی است که شارع مقدس اسلام به پدر و مادر و نقش حیاتی آنها می دهد به گونه ای که مهرورزی به آنها را هم ردیف پرستش خود و دوری جستن از شرک به خود می داند.

دامنه کاربردی احسان آنقدر وسیع است که علاوه بر پدر و مادر در حق نزدیکان و خویشاوندان نیز توصیه شده است همچنین همسایگان و مستمندان، یتیمان و آشنایان دور و نزدیک و زیر دستان و ... در واقع خداوند با سفارش به مهرورزی در حق این گروه نسبتا وسیع از انسانها هم نیاز عاطفی آنها را به نوعی ارضاء می نماید (فایده فردی) هم همبستگی و وفاق اجتماعی را به عنوان لازمه حیات جامعه ایجاد می نماید (فایده جمعی) و هم در برابر این نیکی و مهرورزی، نعمتهای جاودانی آخرت را بدانها عنایت می فرماید (فایده اخروی) و در این که نعمتهای اخروی پاداش احسان کنندگان در دنیا است در آیه : ۶۰ سوره الرحمن صراحتا می فرماید :

هل جزاء الاحسان الا الاحسان ؛

و یقینا که جز این نیست. انشاءالله توفیق مهرورزی کردن و مورد مهرورزی قرار گرفتن در این دنیا و متنعم شدن از مهرورزی اخروی در سرای باقی نصیب همه بندگان خالص پروردگار گردد.

 


شنبه 86 فروردین 25 , ساعت 10:48 صبح

اکسیر محبت

تربیت واقعی و صحیح با یک کلمه که همان " عشق " است آغاز می شود . عشق و نشانه های مربوط به آن از چنان اهمیتی برخوردار است که بدون ذخایر و گنجینه های نهفته ی آدمی ظاهر و آشکار نمی شود . "محبت" و "مهرورزی" در زندگی همه ی ما به خصوص کودکان و نوجوانان نقش اساسی دارد . محبت قانونی است که سلامت و سعادت و شادمانی و هماهنگی و همه گونه کامیابی را برای آدمی به ارمغان می آورد ؛ به شرط آنکه بدانیم چگونه و به چه اندازه از این اکسیر حیات استفاده شود تا ازافراط وتفریط که هر یک عوارض نامطلوبی درتربیت دارند پیش گیری شود . اگر کسی احساس کند که دردل و قلب دیگری جای دارد ، به راحتی نمی تواند از او دل بکند و آنچه بیش از همه انسانها را به یکدیگر پیوند می زند همین جایگاه ها است . پیوندی قوی تر از محبت نمی تواند انسانها را به یکدیگر نزدیک سازد . پیوند ناشی از محبت ، پیوندی است که به سادگی گسسته نمی شود . هر چه پیوند عاطفی بین مربی و متربی محکم تر باشد ، صداقت و یکرنگی و صفای بیشتری بین آنها رواج خواهد یافت ونادرستی وناراستی و تقلب کمتری دربین آنها مشاهده خواهد شد.معلم واقعی کسی است که محبت فراگیران را به صورت عمیق در دل داشته باشد و آنان را همچون فرزندان خود دوست داشته بدارد . بسیاری از رفتارهای ناهنجار فراگیران را که معلول شرایط نامساعد خانواده و یا اطرافیان اوست با محبت و صبر و حوصله می توان درمان کرد . معلم باید با صبر و حوصله به سراغ او رود و بی آنکه محبت او شکل ترحم به خود بگیرد می تواند قلب او را تسخیر کرده و با نیروی معجزه آسای مهر و محبت بیماری روحی و روانی او را درمان کند .

 

v    تشخیص  کودکانی که در خانواده از محبت لازم برخوردار نبوده اند و برقراری رفتار محبت آمیز با آنان به شیوه ای طبیعی

v    سعی بر تغییر نگرش و رفتارهای نامناسب کودکان محروم از محبت ، با تشخیص استعدادها توانایی ها ورغبتهای آنان وترغیب وتشویقشان به انجام فعالیت های سازنده

v    تشویق وترغیب دانش آموزان در برقراری روابط صمیمانه و محبت آمیز با یکدیگر

v    خودداری از تبعیض و یا افراط در تشویق عده ای خاص از دانش آموزان ؛ خصوصاَ در حضور دانش آموزان دیگر

v    مورد خطاب قرار دادن نام دانش آموزان همراه با محبت و توأم با احترام .

v    گوش دادن به سخنان دانش آموزان با مهربانی و حوصله در هنگام صحبت کردن و یا سؤال پرسیدن .

v    برخورد محبت آمیزتر با دانش آموزان در محیط بیرون از مدرسه .

v    اظهار محبت  و همدردی  از جانب  مربیان  در مواقعی  که  برای  دانش آموز و  یا خانواده اش  حادثه یا آسیبی پیش می آید .

هدفهای تربیتی معلم و متعلم در فرایند تعلیم

  یکی از اساسی ترین اهداف تربیتی در رابطه با معلم و متعلم محبت است .

معلم برای اینکه بتواند در تعلیم و تربیت نقش اساسی خویش را ، به نحو احسن ایفا نماید ، باید بکوشد که نخست با دانش آموزو دانشجوی خویش رابطه برقرار سازد و او را همانند فرزند خود در زیر چتر محبت بگیرد و با دوستانه رفتار کند .محبت آموزگار به شاگرد خویش می تواند به صورت پذیرش ، نوازش ، نرمی در گفتار ، برقراری فضای امن ، حمایت ، تعریف و تحسین ، تشویق ، عفو و اغماض ، عذر پذیری و ... آشکار شود . این محبت باید به گونه ای باشد که متعلم این رابطه حسنه و محبت آمیز را احساس نماید ولی به معلم خویش وابستگی پیدا نکند . محبت درستِ معلم به متعلم باعث می شود :

اولاً  ترس و اضطراب ، بی حوصلگی ، پرخاشگری ، سهل انگاری در انجام وظیفه  و اموری از این قبیل در متعلم ایجاد نشود و یا اگر داشته به صورت قابل ملاحظه ای کاهش یابد و یا حتی از بین برود .

ثانیاً   متعلم جدی تر درس می خواند و حرکت و جنب و جوش آن افزایش می یابد و از سؤال کردن و دنبال نمودن بحث برای یادگیری استنکاف نمی کند .

ثالثاً -  متعلم به معلم خویش اعتماد می کند و مشکلاتش را با او در میان می گذارد و راهنمایی های او را مورد توجه قرار می دهد و این امر به حل مشکلاتش می انجامد .

رابعاً -  متعلم به لزوم برقراری رابطه عاطفی با دیگران پی می برد و راه صحیح چگونه محبت کردن را نیز ، عملاً یاد می گیرد و بدین وسیله  " جامعه پذیری " در او تقویت می شود و حتی معلم را به عنوان اسوه ی خویش می پذیرد و از رفتارهای او سرمشق می گیرد و چگونه صحیح زیستن را می آموزد و شایستگی های اخلاقی ، معنوی و اجتماعی و ... او را بکار می بندد .

در فرهنگ تربیتی اسلام پروردگار رحیم و عطوف به عنوان اولین معلم انسان جلوه گر است ( سوره علق آیه 4و5 ) و تاکید می شود که کسی تعلیم و تربیت افراد را به عهده می گیرد باید خلیفه خدا و مظهر او در این صفت باشد . به همین جهت پیامبر اسلام که " رحمة للعالمین " ( سوره انبیاء آیه 107 ) است به عنوان شایسته ترین معلم برای بشریت ، از ناحیه خداوند برگزیده شده است . ( سوره جمعه آیه 2)

امام سجاد علیه السلام می فرماید : " امّا حقّ سائسک بالعلم ... حُسنِ الاستماع الیه و الاقبال علیه و المعونةُ له علی نفسک فیما لا غنیً بک عنه من العلم بان تُفَرّغ له عقلَک و تُحضِرَهُ فَهمَکَ و تُزکی له قلبک و تجلّی له بَصَرک بترک اللذات و نقص الشهوات  " . حق معلم بر تو این است که به درس و راهنمایی او خوب گوش کنی و به او کاملاً متوجه باشی و در یادگیری علوم مورد نیاز با او همکاری نمایی به این صورت که ذهن خود را به چیز دیگری مشغول نسازی و با تمرکز حواس آمادگی برای فهمیدن را پیدا کنی و دلت را نسبت به او پاک و منزه نگهداری و با دید خوب به به او نگاه کنی . راه همه ی اینها آنست که هیچگاه به فکر لذات نا مشروع نباشی و از تمایل به آنچه تو را از تعلم دور نگه می دارد بکاهی . ( تحف العقول ، ترجمه کمره ای ، صفحه 266)


شنبه 86 فروردین 25 , ساعت 10:46 صبح

مهرورزی و فرایند جهانی شدن

در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.

  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.

  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند.

  تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. »

  کارکرد صلح و مدارا در فرآیند ارتباط های اجتماعی معطوف به همین هدف والا می باشـد. به دانستن این واقعیت که مهروزی در معنای حـقـیقی اش همانا حضور آگاهانه در هستی و یگانگی و وفاق با دیگر افراد بر اساس استقلال و همبستگی است ، می توان گفت که حاصل این تفاهم و تعامل کمک به سعادت و خوشبختی معنوی انسان هاسـت. اینکه بدانیم چگونه زندگی کنیم ، چگونه با هم زندگی کنیم و چگونه با هم شاد و غمگین باشیم و چگونه به اینذده روشن امیدوار باشیم. در چنین جامعه ای است که زندگی کردن با زیباترین شکل خود نمایان می شـود و روح کسی مسرور است که هنر زیستن و شادمانه زیستن را فرا بگیرد و شوق زندگی را در وجود خویش به همراه خوشبخت کردن همنوعان خود پرورش دهد. انسان در خلاء و بدون حضور دیگران نمی تواند انسانیت و جوهره ربوبی خویش را دریابد. اگر مهرورزی نباشد ، هیچ اندیشه ای بارور نمی شود و هیچ جامعه ای به تعالی نمی رسـد


شنبه 86 فروردین 25 , ساعت 10:11 صبح

امام علی (ع) در نامه به مالک اشتر می فرماید :
« ( و اعلم) انه لیس شیء بأدعی الی حسن ظن راع برعیته من احسانه الیهم و تخفیفه الؤونات علیهم و ترک استکراهه ایا هم علی مالیس له قبلهم فلیکن فی ذلک امر یجتمع لک به حسن الظن برعیتک فان حسن الظن یقطع عنک نصباً طویلاً » (نامه 53 / 36 )
بدان مالک ! هیچ وسیله ای برای خوش بین شدن کارگزاران نسبت ببه مردم کارآمدتر از احسان نسبت به آنها و سبک کردن فشارهای زندگی از آنها و تحمیل نکردن آنچه را که در حد توان مردم نسبت ، وجود ندارد . بنابراین برای موارد مذکور چنان تدبیر کن تا اسباب خوشبینی نسبت به مردم برای تو فراهم شود زیرا خوشبینی نسبت به مردم رنج طولانی مشکلات را از تو بر می دارد .
خوشبینی نسبت به مردم اساس تکیه به اراده الهی مردمی
امام علی (ع) دراین نامه سه مصداق از مهرورزی را بیان فرموده است :
1ـ احسان 2ـ سبک کردن فشارهای زندگی از دوش مردم 3ـ تحمیل نکردن آنچه که در حد توان مردم نیست
سپس حضرت نتیجه مهرورزی را در مصادیق سه گاه خوشبینی نسبت به مردم مطرح کرده اند حقیقت این است که حکومتهای سلطه پذیر در طول تاریخ استعمار ، باید بدبینی نسبت به نقش وتوانمندی مردم در مقابله با دشمنان ، دست تسلیم در برابر دشنان بلند کرده اند و با تکیه به آنها دچار خود فروختگی و خیانت به ملت شده اند . این مطلب دردوران قاجار و پهلوی بخوبی مشهود می باشد و تاریخ سلسله این دوخاندان آکنده از خیانتها و ذلتها می باشد .
عوامل اصلی این بد بینی درست نقطه مقابل عوامل سه گانه ای است که حضرت امیر (ع) برای خوشبینی کارگزاران به مردم بیان شده است یعنی : ظلم ، سنگین کردن فشارهای ناشی از حیف ومیل بیت المال بر مردم وتحمیل کردن خواسته های استعماری دشمنان بر مردم بواسطه استبداد آن عوامل موجب به حاشیه رانده شدن مردم از حیطه قدرت و اقتدار حکومتهای سلطه پذیر شده و نگرش تحقیر آمیز آنها نسبت به مردم درمجموع بدبینی نسبت قدرت مردمی رابرای آنها بهمراه آورده و آنان با تکیه به نبردهای نظامی و قدرت
    
اطلاعاتی و قدرت دشمنان به حیات ننگین حاکمیت خویش ادامه داده اند .
و اما حکومت دینی با مهرورزی بواسطه عوامل سه گانه مذکور به قدرت وتوان مردم خوشبین می شود زیرا با مهرورزی ، مردم به صحنه قدرت ، اقتدار نظام وارد می شوند وتوان عظیم و شگفت انگیز اراده مردم آشکار می شود و بدین ترتیب ، کارگزاران به مردم و توان آنها خوشبین شده و بجای تکیه بر دشمنان به ارادة الهی مردم تکیه می کنند .
بر این اساس یکی از دستاوردهای مهم نظام اسلامی ، ظهور و بروز قدرت ارادة مردم است بنحوی که مقام معظم رهبری در موضع گیری در برابر توطئه هسته ای استکبار جهانی فرمودند که ما بدنبال ساخت بمب اتمی نیستیم و بمب اتمی ما اراده مردم است . امروز تنها قدرتی که میتواند برقدرت هسته ای استکبار جهانی غلبه پیدا نماید ، قدرت مردم است ، قدرتی که در چارچوب تئوری مردم سالاری دینی تحقق می یابد و این همان قدرتی است که 26 سال است که نظام جمهوری اسلامی را در برابر تمامی توطئه های استکباری و صهیونیستی حفظ نموده و سیر رشد و پیشرفت را برای ایران اسلامی تضمین کرده است . حقیقت این است که هیچ قدرتی توان مقابله با اراده مردمی را ندارد که با تکیه بر خداوند امدادهای غیبی او و با فرهنگ شهادت به خود آگاهی وخود باوری رسیده است .


شنبه 86 فروردین 25 , ساعت 9:19 صبح

قلب، مسلمان ، جایگاه مهر و محبت

 

مهر و محبت مایه‌و سرمایه‌ای است که جایگاهش، قلبی که در آن معارف الهیه از آن تعبیر به بیت الله و حرم الله و عرش الله شده است، قلبی که همه ارزش‌های انسان به اعتبار محتویات مثبت و نورانی آن است ، قلبی که افق طلوع ایمان و یقینو عشق به حق و مهرورزی نسبت به خلق خداست، قلبی که صااز آن مراقبت و مواظبت نموده و از این که جایگاه رذایل شود حفظش کرده و آن را به سواد و صلاح آراسته و فضای آن را شایسته‌ی جلوه‌ی فیوضات حضرت فیاض نموده است.

قلب خالی از حالات مثبت و محروم از مایه‌ی مهر و محبت بنا به نظر اولیای حق و به ویژه حضرت مولی الموحدین، صاحبش موجودی بی‌منفعت و وجودی فاقد ارزش است.

« عِظَمْ الْجُسُدِ وُ طولُه لا یُنًفُعْ اذا کانُ الْقُلبّ خاویِا»

بزرگی و بلندی بدن در صورتی که قلب خالی از حقایق و حالات مثبت باشد سودی ندارد.

بر پایه‌ی آیات و روایات قلب در وجود انسان از موقعیت ویژه‌ای برخوردار است تا جایی که صلاح و فساد و ناپاکی انسان در ارتباط با حالات این مرکز حساس و این سرمایه‌ی ملکوتی و عنصر عرشی است.

پاره‌ای از حرکات و امور انسان ریشه در عشق ومحبت فراوان او نسبت به خلق خدا دارد که لازم است انسان ، قدردان این عشق و محبت باشد و خدا را نسبت به این نعمت معنوی سپاسگزاری کند، در مثل انسان از مسیری عبور می‌کند، می‌بیند در راه رفت وآمد مردم خاری، تیغی، سنگ ویا شیء آزاردهنده‌ای افتاده، بدون آن که وضع و شخصیت خود را ملاحظه کند، برای آن‌ که انسان یا جانداری در رفت و آمدش از این مسیر صدمه و آزار نبیند، جاده و راه را از آن اشیاء آزاردهنده پاک می کند و یا گم‌شده‌ای را به محلی که گم کرده، راهنمایی می‌کند یا به عیادت بیماری می‌رود یا جنازه‌ای را که نمس‌شناسد تشییع می‌کند و....... این‌ها اموری است که محرک انجامش، مایه و سرمایه چون محبت و عشق به دیگران است که جز قلب جایگاهی ندارند ، آن هم قلبی که به حیات معنوی و فیوضات الهی و برکات آسمانی و نور ایمانی زنده است.

 پیامبر بزرگ اسلام(صلی الله علیه و آله) این‌گونه امور را که ریشه در محبت و عشق انسان به دیگرانم دارد ، عملی انسانی و اخلاقی و مساوی با صدقه دادن در راه خدا دانسته است،

در مورد مهرورزی مردم روی زمین نسبت به یکدیگر در روایت مهمی از حضرت امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است:

« انٌ اهَلَ الارًضِ لَمَرًحوونُ ما تًحابوا وُ اًدوا الامانًه وُ عُمِلوا بِالحٌق»

بی‌تردید اهل زمین مورد رحمت‌اند تا وقتی که به یکدیگر محبت ورزند و امانت را به صاحبانش برگردانند و حق را در همه‌ی زمینه‌ها به کار بندند.


   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ