وجود حضرت حق محبت و عشق بی نهایت است و همه ی موجودات خانه ی آفرینش و عرصه گاه هستی را از خمیر مایه ی محبت آفریده است و زمینه ی مهرورزی و هزینه کردن محبت را برای همه فراهم آورده است .
بر این اساس انسان می تواند با تحقق شرایط لازم ، محبت خدا و همه ی موجودات زنده را به خود جلب کند و محبوب همه ی موجودات شود .
ولی با یک دنیا تأسف بسیاری از مردم در هر روزگارو زمانی با آلوده نمودن خود به کارهای ناپسند و کردارهای ناشایست و رذایل اخلاقی و در یک کلمه با بی رحمی به خود و بی مهری به دین خدا و بی مهری به دیگران مانع از رسیدن محبت و رحمت خدا و محبت و مهر و عشق موجودات موجودات به خود شدند .
این خدا نیست که به انسان مهر نمی ورزد و این دیگران نیستند که انسان را از محبت خود محروم می سازند ، این موجودات نیستند که نمی خواهند به انسان محبت نمایند ، بلکه این خود انسان است که مانع رسیدن محبت خدا و غیر خدا به خود است .
نور لازمه ی وجودی اش تابیدن و هزینه کردن روشنایی است و در این زمینه از هیچ جا و هیچ کس دریغ نمی ورزد ولی اگر انسان در هنگام تابش نور همه ی درها را ببندد و همه ی پنجره ها را مسدود کند و همه ی شیشه های پنجره ها را قیر اندود سازد و پرده های ضخیم را بکشد، البته فضای اتاق از نور و منافعش بی بهره می شود و این خود انسان است که با دست خود چنین محرومیت و خسارتی را برای خود به بار آورده است و این کاهلی و تنبلی و سستی شخص نیازمند است که او را از نور محروم نموده است و به قول گذشتگان « گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست ؟!» .
آری ؛ نور، بی دریغ می تابد ولی هنگامی که به مانع و سد برسد ، بر می گردد و ماورای مانع و سد ، از منافع آن بی بهره و محروم می شود .
انسان بی رحم در محرومیت از مهر خدا و دیگران ، همچون کسی است که با اختیار خود وجودش را از تابش خورشید و منافع آن محروم می سازد .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ